پنج شنبه بعد ازظهر تنهايي پياده رفتم تا فلكه اول تهران پارس ( تو راه از عبديزدان كلي ياد كردم ). وقت برگشتن آسمون شروع كرد به رعد وبرق زدن.وارد خونه كه شدم رگبار شديدي گرفت.
صبح جمعه رفتم فوتبال. جاتون خالي خيلي حال داد. ظهر هم فاميل اومده بودن خونه ما مهموني.تا ساعت 12 شب هم موندن.
از امروز صبح گلوم پاشده درد. فكر كنم با اين رويه يه جوري مجبور شم برنامه ريزي كنم كه سه شنبه مرخصي پزشكي بگيرم.
صبح جمعه رفتم فوتبال. جاتون خالي خيلي حال داد. ظهر هم فاميل اومده بودن خونه ما مهموني.تا ساعت 12 شب هم موندن.
از امروز صبح گلوم پاشده درد. فكر كنم با اين رويه يه جوري مجبور شم برنامه ريزي كنم كه سه شنبه مرخصي پزشكي بگيرم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر