۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سه‌شنبه

من ديروز چيزاي زيادي يادگرفتم

من ديروز ياد گرفتم كه موقع نوشتن بايد خيلي مراقب باشم كه يه وقت چيزي ننويسم كه مساله ساز باشه. يه وقت چيزي ننويسم كه اين دوستان نازك دلم ناراحت بشوند.
ديروز چند ساعت بعد از نوشتن آخرين پست وبلاگم موبايلم در عرض 5 دقيقه چهار بار زنگ خورد. هر دفعه يكي از دوستان با ناراحتي شكايت مي كرد كه آقا اين چيه تو وبلاگت نوشتي؟ آبروي ما رو بردي . حتي يكي به شوخي مي گفت كه اسم وبلاگت رو دادم وارد ليست سياه اينترنت كنند.

آقا سوالم اينه من مگه چي گفتم!!! من فقط ته پستم يك خط مطلبي بود كه اشتباهي از دستم دررفت. شما چرا سريع دست و پا تونو گم كرديد؟ بابا شما كه طرفدار آزادي رسانه ها هستيد. شما ديگه چرا؟حالا ما توي نوشتنمون يه سوتي داديم شما چرا صبرتون اينقدر كمه؟ ديديد كه تا گفتيد مطلب رو اصلاح كردم.

به هر حال ديروز تازه فهميدم:
چرا بعد از فيلم شوكران, پرستارها اعتراض كردند؟
چرا بعد از كاريكاتور روزنامه ايران آذربايجان شلوغ شد؟
چرا روزنامه هايي كه جنجال درست مي كنند تيراژ بالاتري دارند؟
چرا خودسانسوري گسترش يافته وتوي جامعه ما براي خودش يك فرهنگ شده؟
...

به هر حال به دوستان عرض مي كنم كه من از راهي كه رفتم بر نمي گردم و به نوشتن ادامه ميدهم بهتره كه تحملشون رو زياد كنند و سوتي هاي ما رو به بزرگواري خودشون ببخشند.

به قول شعار هفته نامه" گل آقا "كه چقدر دلم واسه خواندن مطالبش تنگ شده بايد گفت كه:

يك زبان دارم دو تا دندان لق
تا توانم ميزنم من حرف حق

۱ نظر:

  1. آزادي رسانه با نشر اكاذيب و تشويش اذهان عموم فرق داره.!!!
    به هر حال گربه بايد يه فرقي با پلنگ داشته باشه يا نه؟!!!!!
    در ضمن يه پست بنويس در باره اينكه آدم وقتي ميخاد آدامسشو بندازه دور رو زمين نندازه كه بره زير كفش مردم.چون ممكنه بچسبه به كفش گربه ها!!!!!

    پاسخحذف