۱۳۸۸ مرداد ۲۴, شنبه

گنج!!!

در داستانها آمده است كه پادشاهي دستور داد در سرزمينش هر فردي كه نقص بدني داشت بايد يك سكه طلا جريمه شود. يك روز كه داروغه در ميدان شهر قدم مي زد فردي رو ديد كه چشمهاش چپ بود. داروغه بهش گفت كه يك سكه بخاطر نقصش بايد بدهد. مرد شروع به دويدن كردكه مشخص شد مرد هنگام دويدن مي لنگه. بعد از اون هم كلاه مرد افتاد و داروغه ديد كله مرد بي مو هستش.
داروغه فرياد زد: بگيريدش, "گنج" پيدا كردم.

اين هم شده حكايت ما كه بعد از سه سال دندان پزشكي نرفتن, ناپرهيزي كرديم و رفتيم مطب دندان پزشكي. 5 تا دندان خراب داشتم. دندان پزشك هم مثل اينكه گنج پيدا كرده بود, لبخند رضايت از گوشه لبش تا آخر وقت محو نشد.

۲ نظر:

  1. سایتی که هستی ... پس اسن پولا برا تو پول نیست.. بذار دکتره هم یه حالی از تو ببره...چیزی که هستش همینه...اااا آقای مهندس...میگما...

    پاسخحذف
  2. برای قصه دو طفلون مسلم نظری دادم برو بخون...

    پاسخحذف